پرسش :
امام علي(ع) چرا اصحابش را ـ پس از حمله سپاه شام به شهر انبار ـ توبيخ مي كند؟
پاسخ :
امام علي(عليه السلام) در فرازي از خطبه27 نهج البلاغه انگشت روى يك نمونه بارز از پيامدهاى شوم ترك جهاد گذارده، مى فرمايد: «آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار شما را به مبارزه با اين گروه (معاويه و حاكمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما نبرد كنند، با آنان بجنگيد؛ (أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَيْلا وَ نَهَاراً، وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَكُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ).
گفتم كه در طبيعت اين گروه ظالم و ستمگر، تجاوزگرى نهفته است و هر زمان كه فرصت پيدا كنند، از كشتن بى گناهان و اسير كردن زن و فرزند و غارت كردن اموالتان، دريغ نمى ورزند، پس عقل و شرع به شما اجازه مى دهد كه توطئه هاى آنها را در نطفه خفه كنيد و قدرت آنان را قبل از تهاجمشان در هم بشكنيد و آتش فتنه را بدين وسيله خاموش كنيد.
حضرت سپس به استدلال مهم و روشنى در اين زمينه پرداخته و مى فرمايد: «به خدا سوگند! هر زمان قوم و ملّتى در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است»؛ (فَوَاللهِ! مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ في عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا).
سپس امام (عليه السلام) به عنوان نتيجه گيرى مى فرمايد: «ولى شما هر كدام مسؤوليت را به گردن ديگرى انداختيد و دست از يارى هم برداشتيد تا آنجا كه مورد هجوم پى درپى دشمن واقع شديد و سرزمين هايتان از دست رفت»؛ (فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الاْوْطَانُ).
سپس امام (عليه السلام)، به شرح ماجراى دردناك حمله اخوغامد، (سفيان بن عوف غامدى) پرداخته، چنين مى فرمايد:
«اكنون بشنويد يكى از فرماندهان لشكر غارتگر شام اخوغامد، به شهر انبار حمله كرده و لشكريان او وارد آن شهر شده اند، حسّان بن حسّان بكرى، (فرماندار و نماينده من) را كشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است»؛ (وَ هذَا أَخُو غَامِد وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيلُهُ الاْنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا).
با توجه به اين كه «مسالح» جمع «مسلحه» به معناى «مرزى» است ـ به خاطر اين كه در آنجا اسلحه جمع آورى مى كنند و مرزداران به وسيله آن به پاسدراى مى پردازند ـ روشن مى شود كه شهر انبار، در نزديكى مرز عراق و شام بوده و اخوغامد به آن حمله ور گرديده و تعبير «أَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها»، نشان مى دهد كه بدون مقاومت مهمّى از مرز گذشته است.
سپس امام (عليه السلام) از ميان جنايات اخوغامد و لشكر غارتگرش، انگشت روى نقطه حسّاس و بسيار دردناكى گذاشته و مى فرمايد:
«به من خبر رسيده است كه يكى از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمان ديگرى كه در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره هاى آنان را از تنشان بيرون آورده است، در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع از خود، جز گريه و زارى و التماس نداشته اند!»؛ (وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ، وَ الاْخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَ وَ قُلْبَهَ وَ قَلاَئِدَهَ وَ رُعُثَهَ، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاْسْتِرْجَاعِ وَ الاْسْتِرْحَام).
اشاره به اين كه احدى از مسلمانان آنجا به دفاع اين زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه اسلام بوده برنخاسته است! گويى خاك مرگ بر سر همه آنها پاشيده بوده اند كه چنين ننگ آشكارى را براى خود پذيرفته اند، هم اموالشان به يغما رفته و هم نواميسشان مورد تعرّض قرار گرفته و هم پناهندگانشان مورد ظلم و ستم واقع شده اند.
حضرت سپس مى افزايد: «آنها بعد از اين همه جنايات، با غنائم فراوانى به شهر و ديار خود بازگشته اند بى آن كه حتّى يك نفر از آنان آسيب ببيند يا قطره خونى از آنها ريخته شود»؛ (ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرينَ مَانَالَ رَجُلا مِنْهُمْ كَلْمٌ، وَلاَ أُرِيقَ لَهُمْ دَم).
و در نتيجه گيرى نهايى اين جمله كوبنده را بيان مى فرمايد كه «اگر به خاطر اين حادثه (بسيار دردناك) مسلمانى از شدت تأسف و اندوه بميرد ملامتى بر او نيست، بلكه به نظر من سزاوار است»؛ (فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً).
جالب اين كه تجاوز به حريم و گرفتن زينت آلات زنان مسلمان و غير مسلمان و هتك احترام آنها در يك رديف شمرده شده و اين نشان مى دهد كه اوّلا اسلام، تا چه حدّ براى نواميس مردم اهمّيّت قائل است و ثانياً، تا چه اندازه خود را متعهد به دفاع از اقليت هايى كه در پناه اسلام زندگى مى كنند مى داند. به هر حال مقصود امام (عليه السلام) بيان عمق فاجعه اى است كه انجام شده است.
بديهى است اين سخن، ويژه ديروز و زمان هاى گذشته و حمله لشكر معاويه به شهر انبار نبوده و نيست، بلكه يك قاعده كلّى است كه در زندگى مسلمانان امروز و فردا نيز صادق است. گويى امام (عليه السلام) مسلمانان امروز را كه مورد تهاجم شرق و غرب غارتگر قرار گرفته و اموال و نواميس شان را به خطر انداخته اند و در دفاع از خود در برابر اين خونخواران و غارتگران، سستى به خرج مى دهند، مخاطب ساخته و همين سخنان را براى آنها بازگو مى كند كه اگر مرد مسلمانى، از تجاوز دژخيمان به سرزمين هاى مقدّس اسلامى و تجاوز به قبله نخست آنها و غارت منابع و اموال و هتك نواميس و اعراضشان، از اندوه و غصه بميرد، در خور سرزنش نخواهد بود.
منبع: پيام امام علي(ع)، جلد2، ص 148.
امام علي(عليه السلام) در فرازي از خطبه27 نهج البلاغه انگشت روى يك نمونه بارز از پيامدهاى شوم ترك جهاد گذارده، مى فرمايد: «آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار شما را به مبارزه با اين گروه (معاويه و حاكمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما نبرد كنند، با آنان بجنگيد؛ (أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَيْلا وَ نَهَاراً، وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَكُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ).
گفتم كه در طبيعت اين گروه ظالم و ستمگر، تجاوزگرى نهفته است و هر زمان كه فرصت پيدا كنند، از كشتن بى گناهان و اسير كردن زن و فرزند و غارت كردن اموالتان، دريغ نمى ورزند، پس عقل و شرع به شما اجازه مى دهد كه توطئه هاى آنها را در نطفه خفه كنيد و قدرت آنان را قبل از تهاجمشان در هم بشكنيد و آتش فتنه را بدين وسيله خاموش كنيد.
حضرت سپس به استدلال مهم و روشنى در اين زمينه پرداخته و مى فرمايد: «به خدا سوگند! هر زمان قوم و ملّتى در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است»؛ (فَوَاللهِ! مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ في عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا).
سپس امام (عليه السلام) به عنوان نتيجه گيرى مى فرمايد: «ولى شما هر كدام مسؤوليت را به گردن ديگرى انداختيد و دست از يارى هم برداشتيد تا آنجا كه مورد هجوم پى درپى دشمن واقع شديد و سرزمين هايتان از دست رفت»؛ (فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الاْوْطَانُ).
سپس امام (عليه السلام)، به شرح ماجراى دردناك حمله اخوغامد، (سفيان بن عوف غامدى) پرداخته، چنين مى فرمايد:
«اكنون بشنويد يكى از فرماندهان لشكر غارتگر شام اخوغامد، به شهر انبار حمله كرده و لشكريان او وارد آن شهر شده اند، حسّان بن حسّان بكرى، (فرماندار و نماينده من) را كشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است»؛ (وَ هذَا أَخُو غَامِد وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيلُهُ الاْنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا).
با توجه به اين كه «مسالح» جمع «مسلحه» به معناى «مرزى» است ـ به خاطر اين كه در آنجا اسلحه جمع آورى مى كنند و مرزداران به وسيله آن به پاسدراى مى پردازند ـ روشن مى شود كه شهر انبار، در نزديكى مرز عراق و شام بوده و اخوغامد به آن حمله ور گرديده و تعبير «أَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها»، نشان مى دهد كه بدون مقاومت مهمّى از مرز گذشته است.
سپس امام (عليه السلام) از ميان جنايات اخوغامد و لشكر غارتگرش، انگشت روى نقطه حسّاس و بسيار دردناكى گذاشته و مى فرمايد:
«به من خبر رسيده است كه يكى از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمان ديگرى كه در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره هاى آنان را از تنشان بيرون آورده است، در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع از خود، جز گريه و زارى و التماس نداشته اند!»؛ (وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ، وَ الاْخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَ وَ قُلْبَهَ وَ قَلاَئِدَهَ وَ رُعُثَهَ، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاْسْتِرْجَاعِ وَ الاْسْتِرْحَام).
اشاره به اين كه احدى از مسلمانان آنجا به دفاع اين زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه اسلام بوده برنخاسته است! گويى خاك مرگ بر سر همه آنها پاشيده بوده اند كه چنين ننگ آشكارى را براى خود پذيرفته اند، هم اموالشان به يغما رفته و هم نواميسشان مورد تعرّض قرار گرفته و هم پناهندگانشان مورد ظلم و ستم واقع شده اند.
حضرت سپس مى افزايد: «آنها بعد از اين همه جنايات، با غنائم فراوانى به شهر و ديار خود بازگشته اند بى آن كه حتّى يك نفر از آنان آسيب ببيند يا قطره خونى از آنها ريخته شود»؛ (ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرينَ مَانَالَ رَجُلا مِنْهُمْ كَلْمٌ، وَلاَ أُرِيقَ لَهُمْ دَم).
و در نتيجه گيرى نهايى اين جمله كوبنده را بيان مى فرمايد كه «اگر به خاطر اين حادثه (بسيار دردناك) مسلمانى از شدت تأسف و اندوه بميرد ملامتى بر او نيست، بلكه به نظر من سزاوار است»؛ (فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً).
جالب اين كه تجاوز به حريم و گرفتن زينت آلات زنان مسلمان و غير مسلمان و هتك احترام آنها در يك رديف شمرده شده و اين نشان مى دهد كه اوّلا اسلام، تا چه حدّ براى نواميس مردم اهمّيّت قائل است و ثانياً، تا چه اندازه خود را متعهد به دفاع از اقليت هايى كه در پناه اسلام زندگى مى كنند مى داند. به هر حال مقصود امام (عليه السلام) بيان عمق فاجعه اى است كه انجام شده است.
بديهى است اين سخن، ويژه ديروز و زمان هاى گذشته و حمله لشكر معاويه به شهر انبار نبوده و نيست، بلكه يك قاعده كلّى است كه در زندگى مسلمانان امروز و فردا نيز صادق است. گويى امام (عليه السلام) مسلمانان امروز را كه مورد تهاجم شرق و غرب غارتگر قرار گرفته و اموال و نواميس شان را به خطر انداخته اند و در دفاع از خود در برابر اين خونخواران و غارتگران، سستى به خرج مى دهند، مخاطب ساخته و همين سخنان را براى آنها بازگو مى كند كه اگر مرد مسلمانى، از تجاوز دژخيمان به سرزمين هاى مقدّس اسلامى و تجاوز به قبله نخست آنها و غارت منابع و اموال و هتك نواميس و اعراضشان، از اندوه و غصه بميرد، در خور سرزنش نخواهد بود.
منبع: پيام امام علي(ع)، جلد2، ص 148.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}